حميدرضا شعيري در ميزگرد نقد و بررسي آثار منصوره حسيني، كه با حضور گروه نقد فرهنگستان هنر در سالن آمفيتئاتر موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شده، آثار بانوي هنرمند ايراني را اينگونه روايت ميكند:
«مجموعه خاستگاه اجتماعي كار خانم حسيني تكيه بر كلام است. خود خانم حسيني دستي توانا بر قلم و ادبيات دارند و صاحب تاليفاتي هستند. عنصر كلمه و خط براي ما به خاستگاه اجتماعي ارتباط من مخاطب با طبيعت باز ميگردد؛ به جنبههاي نقد اديبانهاي از هنر كه در ذهنيت هر صاحب هنري ميتواند اتفاق بيفتد.
فكر ميكردم كه بپردازيم به جنبه ارتباطشناسي در آثار ايشان و همان لزوم اديبانه در آثار و جنبه شناخت اسطورههاي شرق در كارهاي ايشان؛ و اينكه مبناي اساسي اسطورههاي شرق در كارهاي ايشان جنبه حقيقتگرايي، عدالتخواهي و در واقع ترويج نگاه حقخواهي است. همچنين در آثار خانم حسيني ميتوانيم از عنصر ريتم سخن بگوييم. حتي زماني كه تودههاي گلها را كنار هم قرار ميدهند نوعي حالت دوراني و نوعي حالت چرخشي به برگ و حركت گلبرگ ميدهند.
اين ريتميكبودن و در واقع حالت دايره و محيط داشتن خودش بازميگردد به نگاهي كه بر محيط احاطه دارد و در واقع حالت 360درجهاي كه تماميت قوس هستي را ميبيند. حتي در اينجا ميتوانيم بگوييم كه هنرمند در مقام يك داناي كل و در مقام مشابهت با خالق قرار ميگيرد. ميتوانيم نوعي مشابهت و نوعي همانندسازي با خالق را ببينيم. آفرينش طبيعتا نوعي رابطه بين خالق و مخلوق را تعريف ميكند كه اين هم از جنبههايي است كه به وضوح قابل تأمل است.»
21/5/83